Web Analytics Made Easy - Statcounter

رهبر معظم انقلاب اسلامی روز چهارشنبه در دیدار بسیجیان سراسر کشور، ضمن تأکید بر شکست طرح آمریکایی خاورمیانه بزرگ، شاخصه‌های خاورمیانه جدید را بیان کردند. سوال مهم این است که خاورمیانه جدید مد نظر آمریکا چه ویژگی‌هایی داشت و امروز این منطقه چه ویژگی‌هایی دارد؟

شاخصه‌های طرح آمریکایی خاورمیانه بزرگ

طرح خاورمیانه جدید آمریکا تلاش برای تغییر جغرافیای این منطقه بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در جغرافیای مدنظر آمریکایی‌ها، تجزیه برخی از کشور‌های منطقه و تبدیل آن‌ها به کشور‌های کوچک، اولویت و هدف نخست بود. کشور‌هایی نظیر عراق و سوریه هو در اولویت بودند. اساساً تشکیل کشور‌های کوچک تجربه موفقی در راستای منافع غرب و رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا است. کشور‌های کوچک عضو شورای همکاری خلیج فارس از جمله این تجربه موفق هستند که ضمن اینکه میزبان پایگاه‌های نظامی آمریکا هستند به سمت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی نیز گام بر می‌داند. الگو‌های رفتاری این کشور‌ها در قبال جنگ اخیر غزه نیز مطلوب آمریکا و رژیم صهیونیستی است.

بنابراین، خاورمیانه جدید از دید آمریکا منطقه‌ای است که کشور‌های بزرگ، تجزیه شده و دولت‌سازی نیز همسو با سیاست‌های غرب شکل بگیرد. برونداد اصلی این طرح، تضعیف محور مقاومت و تقویت مواضع آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا بود. با این حال، نه تنها این طرح آمریکایی با شکست مواجه شد بلکه منطقه غرب آسیا روند معکوسی را طی کرده است. رهبر معظم انقلاب در این خصوص عنوان کردند: «آن چیزی که آمریکایی‌ها اسمش را گذاشته بودند خاورمیانه‌ی جدید، ۱۸۰ درجه با این چیزی که امروز هست تفاوت دارد. آن‌ها خواستند حزب‌الله را نابود کنند؛ بعد از جنگ سی‌وسه‌روزه، حزب‌الله ده برابر قوی‌تر شد. حالا من که می‌گویم «ده برابر»، چون احتیاط می‌کنم؛ ولی بیش از این‌ها قوی‌تر شد.

آن‌ها می‌خواستند عراق را یکجا ببلعند و نتوانستند، نشد. آن‌ها می‌خواستند سوریه را قبضه کنند، عوامل نیابتی خودشان را به اسم «داعش» و «جبهةالنّصرة» و از این حرف‌ها انداختند به جان دولت سوریه، حدود ده سال هم مدام تزریق کردند، پشتیبانی کردند، پول دادند، امکانات دادند، نشد. ناکام شدند؛ [در تحقّق]خاورمیانه‌ی جدیدی که آن‌ها می‌خواستند درست کنند، بکلّی ناکام شدند.»

شاخصه‌های خاورمیانه جدید از دید رهبر معظم انقلاب

با شکست طرح خاورمیانه بزرگ، منطقه غرب آسیا روندی را طی کرد که امروز ویژگی‌های متضادی از طرح و اهداف مدنظر آمریکا دارد. شاخصه‌های اصلی خاورمیانه جدید از دید رهبر معظم انقلاب اسلامی عبارتند از:

۱. آمریکازدایی

هدف اصلی طرح خاورمیانه بزرگ، سلطه آمریکا بر این منطقه بود، اما اکنون شاهد تضعیف موقعیت آمریکا در این منطقه و شاهد آمریکازدایی به تعبیر رهبر معظم انقلاب هستیم. مقام معظم رهبری در توصیف آمریکازدایی این گونه بیان کردند: «آمریکازدایی یعنی چه؟ یعنی نفی سلطه‌ی آمریکا بر منطقه. معنایش قطع رابطه‌ی سیاسی با آمریکا نیست؛ نه اینکه حالا ما توقّع داشته باشیم یا تصوّر کنیم که دولت‌های منطقه [با آمریکا]قطع رابطه‌ی سیاسی کنند؛ نه، رابطه‌ی سیاسی و اقتصادی با همه دارند، با آمریکا هم دارند، داشته باشند؛ امّا دیگر سلطه‌ی آمریکا روزبه‌روز رو به ضعف است...» نشانه‌های متعددی نیز در این زمینه وجود دارد. سیاست‌های آمریکا در قبال سوریه با شکست مواجه شد و نظام حاکم بر دمشق نه تنها سقوط نکرد بلکه کشور‌های متخاصم نیز روابط خود را با سوریه احیا کردند. رقبای آمریکا یعنی روسیه و جمهوری اسلامی ایران در تحولات سوریه دست برتر را دارند.

در عراق نه تنها دولتی نزدیک به آمریکا شکل نگرفته است بلکه گروه‌های مقاومت عراقی مبارزه با آمریکا را در اولویت دارند و آمریکا مجبور شد از شمار پایگاه‌های خود در این کشور بکاهد. در یمن، انصارالله یکی از مهم‌ترین بازیگران صحنه سیاسی این کشور است که آشکارا با مداخله آمریکا در منطقه غرب آسیا مخالف است و ابایی هم ندارد که اهداف آمریکایی را در نزدیکی مرز‌های یمن مورد هدف قرار دهد. علاوه بر این، روابط آمریکا با برخی از کشور‌های عربی منطقه نیز مانند گذشته پیش نمی‌رود و این کشور اعتماد خود به آمریکا را از دست داده و به سمت قدرت‌های دیگر به خصوص چین متمایل شده‌اند که عربستان سعودی از مهم‌ترین کشور‌ها است.

نشریه آمریکایی فارن پالیسی اخیراً در تحلیلی از عربستان، رژیم صهیونیستی، مصر و ترکیه به عنوان ۴ ستون سیاست‌های آمریکا در منطقه یاد کرد و نوشت این ستون‌ها امروز همکاری با ایالات متحده در اجرای سیاست‌های منطقه‌ای اش را متوقف کرده‌اند. رهبر معظم انقلاب هم در این خصوص عنوان کردند: «بعضی از کشور‌هایی که صد درصد تابع سیاست آمریکا بودند، شروع کرده‌اند به زاویه پیدا کردن با آمریکا ــ که می‌بینید دیگر و می‌شنوید ــ و این ادامه پیدا خواهد کرد.»

۲. شکل‌گیری دوگانه مقاومت/تسلیم

دیگر شاخصه خاورمیانه جدید از دید رهبر معظم انقلاب، شکل‌گیری دوگانه مقاومت و تسلیم در منطقه است. دست کم در یک قرن اخیر، راهبرد اصلی قدرت‌های غربی در قبال منطقه غرب آسیا، ممانعت از وحدت جهان اسلام از طریق شکل‌گیری دوگانه‌هایی بود که همسو با منافع این قدرت‌ها باشد. بنابراین، عرب و غیر عرب، شیعه و سنی و ... مطرح شد. این دوگانه‌ها به صورت هوشمندانه و از درون ساخت این منطقه طراحی و تقویت شد.

هدف اصلی نیز این بود که با «تفرقه بینداز و حکومت کن»، سیاست‌ها و منافع خود را پیگیری کنند و مانع وحدت جهان اسلام شوند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز زمینه اجرایی شدن دوگانه‌سازی‌های جعلی و تحمیلی را فراهم کرد، اما انقلاب اسلامی در عمل هرگز به سمت فرقه‌گرایی حرکت نکرد و از مهم‌ترین حامیان گروه‌ها و کشور‌های اهل سنت در منطقه است. جمهوری اسلامی ایران امروز از مهم‌ترین حامیان فلسطین است. احیای روابط ایران و عربستان هم از جمله موارد است که شکست دوگانه‌سازی‌های جعلی را نشان می‌دهد.

به تعبیر رهبر انقلاب این سیاست و دوگانه‌سازی‌ها با شکست مواجه شد و امروز تنها دوگانه موجود در منطقه، دوگانه مقاومت و تسلیم است. رهبر معظم انقلاب در این خصوض نیز عنوان کردند: «این دوگانه‌ها به هم ریخت و به جای این دوگانه‌های تحمیلی، یک دوگانه‌ی جدیدی بر منطقه حاکم شده: دوگانه‌ی مقاومت و تسلیم؛ امروز در این منطقه این دوگانه مطرح است. مقاومت یعنی تسلیم نبودن در مقابل زورگویی و زیاده‌خواهی و دخالت‌های آمریکا... و نقطه‌ی مقابلش تسلیم است که خفّت‌بار است، ذلیل‌کننده‌ی ملّت‌ها و دولت‌ها است.»

۳. طوفان الاقصی و حل مساله فلسطین

بدون شک، طوفان الاقصی یکی از مهم‌ترین رخداد‌های منطقه غرب آسیا است، رخدادی که می‌تواند نظم‌ساز و دگرگون‌کننده باشد. یکی از این دگرگونی‌ها در حوزه مساله فلسطین است. آمریکا با معامله قرن و عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی با رژیم صهیونیستی درصدد بود مساله فلسطین را به مساله‌ای حاشیه‌ای برای منطقه غرب آسیا و برای کشور‌های اسلامی تبدیل کند.

طوفان الاقصی، شکست این سیاست را در پی داشت و مساله فلسطین نه تنها در منطقه غرب آسیا بلکه حتی به موضوع نخست در جهان تبدیل شد. افکار عمومی جهان از زمانی که طوفان الاقصی در ۷ اکتبر آغاز شد در جهت حمایت از فلسطین و انزجار از رژیم اشغال‌گر قدس بسیج شده است. در همین حال، طوفان الاقصی نشان داد که فلسطینی‌ها خود برای سرنوشت‌شان تصمیم می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند طرح‌های تحمیلی نظیر معامله قرن سرنوشت آن‌ها را تعیین کند.

در واقع، از دید رهبر معظم انقلاب، پس از آمریکازدایی و شکل‌گیری دوگانه مقاومت/تسلیم، «حلّ مساله فلسطین هم یکی از خصوصیّاتی است که این غرب آسیای جدید ان‌شاء‌الله به خود خواهد دید.» حل این مساله نیز از دید مقام معظم رهبری تنها یک راه دارد و آن هم «طرح همه‌پرسی از فلسطینی‌ها» است، راهکاری که راهبرد اصلی جمهوری اسلامی ایران درباره مساله فلسطین نیز است.

تحولات منطقه غرب آسیا به خصوص طوفان الاقصی گویای این است که طرح خاورمیانه بزرگ مد نظر آمریکایی‌ها روند معکوسی را طی کرده و امروز این منطقه با شاخصه‌هایی نظیر آمریکازدایی و تقویت محور مقاومت شناخته می‌شود. طوفان الاقصی شکست طرح‌های آمریکایی از جمله معامله قرن و عادی‌سازی روابط را هم در پی داشته است. به همین دلیل است که همزمان با حضور آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا در اراضی اشغالی، رژیم صهیونیستی جنگ علیه غزه را از سر گرفته است.

منبع: مهر

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: رژیم صهیونیستی جنایات آمریکا فلسطین اشغالی دید رهبر معظم انقلاب منطقه غرب آسیا شکل گیری دوگانه رژیم صهیونیستی خاورمیانه بزرگ انقلاب اسلامی طرح خاورمیانه دوگانه مقاومت طوفان الاقصی مساله فلسطین اسلامی ایران مهم ترین دوگانه ها سیاست ها ی آمریکا نه تنها کشور ها ی جدید

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۰۶۵۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟

استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشور‌های عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیل‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی در خصوص تلاش‌های ترکیبی دولت‌های اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولت‌های عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلی‌ها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.

به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاری‌های عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.

تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولت‌های عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولت‌های عربی‌ای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمک‌های بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونت‌ها و تنش‌های دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح می‌کنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.

یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگی‌های امنیتی منطقه‌ای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن می‌تواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.

اما نباید در نتیجه گیری‌ها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرت‌های منطقه بابت کمک هایشان قدردانی می‌کرد، مقام‌های کشور‌های عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیر‌ها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپاد‌های ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپاد‌هایی از سمت مقابل نیز شلیک می‌شد اردن همان کار را انجام می‌داد.

یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولت‌ها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمی‌خواست بخشی از ائتلاف دریایی‌ای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی می‌شد. هفته گذشته، کشور‌ها پرتابه‌های شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که می‌شد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»

استدلال‌های مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایت‌های رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربی‌ای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقه‌ای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.

صرف نظر از هیاهو‌های روز‌های اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولت‌های اسرائیل و اردن در سال‌های اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشور‌های حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواسته‌های جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید می‌کرد.

عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصری‌ها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آن‌ها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحران‌های متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگ‌های امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.

منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولت‌های عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب می‌کند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آن‌ها از واشنگتن دریافت می‌کنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگ‌های امنیتی‌ای که سال‌ها بین این کشور‌ها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.

استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاری‌های امنیتی پس از سال‌ها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام می‌دهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینی‌ها و سعودی‌ها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشور‌های عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولت‌های عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح می‌کند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان می‌کنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفته‌های زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویت‌های رهبران کشور‌های عربی دارد.

در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقه‌ای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد تمرکز کنند، واشنگتن می‌تواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای را ترجیح می‌دهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.

آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکه‌های اجتماعی و سایر رسانه‌ها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشور‌های منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقه‌ای صورت نداده است. دولت‌های منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژه‌ای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.

دیگر خبرها

  • چالش‌های جدی «وعده صادق» برای سامانه تدبیر آمریکا در منطقه
  • نقشه پراکندگی نیروهای مقاومت از یمن تا فلسطین
  • نقشه فرهنگی کشور درحال بازنویسی است
  • تعرض به اساتید زن دانشگاه‌های آمریکا بیانگر چهره دوگانه غرب
  • ریاض اولین مقصد «بلینکن» در دور جدید سفر منطقه‌ای خاورمیانه
  • توسل به ابزار تحریم خللی در عزم ایران ایجاد نمی‌کند/ جانفشانی سپاه نبود تروریسم داعش امنیت جهان را تهدید می‌کرد/ رویکرد دوگانه پارلمان اروپا نسبت به حمله به کنسولگری ایران مایه تأسف است
  • توسل به ابزار تحریم خللی در عزم ایران ایجاد نمی‌کند/ رویکرد دوگانه پارلمان اروپا نسبت به حمله به کنسولگری ایران مایه تأسف است/ جانفشانی سپاه نبود تروریسم داعش امنیت جهان را تهدید می‌کرد
  • آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
  • نماینده ویژه رئیس جمهور چین: ایران در خاورمیانه شریک راهبردی است
  • بررسی ابعاد سیاسی علامه سیدمحمد باقر درچه‌ای/ یک کنش‌گری سیاسی با شاگردپروری